براي اولين بار دخترم اسممو رو صدا زد
خورشيد بتابد يا نتابد ماه باشد يا نباشد شب وروز من يكي شده عشق تو دخترم برايم آرزو شده دختر گلم امروز که برا تولد آرمین داشتیم می رفتیم خونه عمه فریبا ، بابایی منو صدا زد وگفتش كه نفس شما هم مامي رو صدا بزن ،شما هم تکرارش کردی .وااااااای که چقدر ذوق زده شدم،نميدونستم چيكار كنم ، گرفتم بغلمو و فشارت دادم و چرخوندمت تو بغلم .چقدر قشنگ صدام زدی آی ددووووو وای عاشقتم نفسم .خیلی با قدرت اسممرو صدا ميزدي . وای از زبون تو مهربونم اسممو شنیدن چه مزه ای داره چقدر کیف کردم .تازه میفهمم اسممو چقدر دوست دارم.وقتی که اینقدر کوچیکی و با اون صدای نازت منو صدا میزنی انگار دنیارو بهم داد...